با عرض سلام خدمت دوستان 
میخوام داستان خودم با مورچه کوچولو م که 2 روزه پیداش کردم و اخر مطالبت میزارم رو براتون بگم 
دیگه شروع میکنم بلد نیستم مقدمه چینی کنم :
یه روز تو اتاق دراز کشیده بودم بعد از چند دقیقه چیزی منو به خودش جلب کرد !
دیدم اِ یه مورچه کوچولو یی داره با یه تفاله چایی اینور و اونور میکنه ( اصلا -18 ) نیستا !
اینور و اونور یعنی دورش میچرخه 
رفتم نزدیکتر تفاله رو گرفتم دیدم اِ امد منو گاز گرفت 
گفتم چرا گاز میگیری !( خیال نکن پیامبر هستم معجزه میکنم ) نه از تخیلم استفاده کردم
گفت با عشقم چیکار داری؟!
گفتم هان!!!!!
گفت : کوفت هان!
یکم درگیر شدیم ( درگیری شدید بود نتونستم فیلم بگیرم )
بعد گفتم صبر کن صبر کن !
گفت چیه !
گفتم این مورچه نیست که تو عاشقش شدی !
گفت : بیشین بینم بابا این مورچه هست رنگش ، اندازه اش شبیه خودمه !
گفتم نیست خنگول ( یکم بد دهنی کرد سانسور کردم نگفتم )
بعد این همه بگو مگو چایی رو انداختم تو آب ( این لحظه اشک مورچه در امد ( حساب کن مورچه به این کوچولویی اشکش چقدیی هس )
بعد بهش ثابت شد که عشقش رنگ پست میده نه اینکه دورنگ باشه عشقش نه!
چون چایی بوده ( صحنه رمانتیک شد )
بعد دیدم بدو بدو ( شما تا حالا دوئیدن مورچه رو ندیدین ولی من دیدم)
امد خودکشی کنه خودشو انداخت تو آب 
منم با یه موچین ( وسیله ای برای خانمها ) کارائیش رو نمیدنم !
خب خلاصه در اوردمش ( سرشو گذاشت رو شونم ( تخیلم زد بالا ) هق هق داشت گریه میکرد !
منم گفتم گریه نکن من میبرمت تو وبلاگم میزارم اونجا بچرخی شاید فرجی شد یکی از دوستان یه جفت( عاشق ) برات پیدا کنه
گفت راست میگی ؟
گفتم اوهوم 
گفت : بی ادب این چه طرزه جواب دادنه بگو اره 
گفتم : خو باشه آره
خوشحال شد
الانم آوردمش تو وبلاگم اگه کسی از دوستان یه جفت( عشق) خوب براش پیدا کرد
بهم بگه تا من دست دو عاشق رو تو دست هم بزار
جنسیت مورچه کوچولو ( مرد هست ) علمی میشه نر
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم
هر کی پیدا کرد بگه تا بهش جایزه بدم
با تشکر رفیق فابریک مورچه کوچولو 

چه بخند ی و چه گریه کنی دنیا سازش کوکه حالا چه غمگین چه رپ!!!!پس بلند بلند بخند